زندگی

 

برای دیدن تو نقره ی ماهو چیدم

 

تا آسمون هفتم به خاطرت دویدم

 

برای دیدن تو آسمونو شکافتم

 

ستاره رو چشیدم تا طعمشو شناختم

 

برای دیدن تو خارا رو سجده کردم

 

به جای چشم ابرا سوختم و گریه کردم

 

برای دیدن تو پاییز شدم شکستم

 

برف زمستون شدم رو بامتون نشستم

 

برای دیدن تو از دریاها گذشتم

 

دور ضریح عکست شب تا سپیده گشتم

 

برای دیدن تو شدم مث پنجره

 

اشاره هات محاله از یاد چشمام بره

 

برای دیدن تو سوار موجا شدم

 

چون تو رو داشته باشم همیشه تنها شدم

 

برای دیدن تو عمری مسافر شدم

 

به احترام اسمت رفتم و شاعر شدم

 

برای دیدن تو خط کشیدم رو تقدیر

 

نگات مث یه صیاد منو کشید به زنجیر

 

برای دیدن تو سنگا رو شیدا کردم

 

طلسما رو شکستم راها رو پیدا کردم

 

برای دیدن تو ٬ تو جنگلا گم شدم

 

بازیچه ی نگاه سکوت مردم شدم

 

برای دیدن تو خیلی چیزا شنیدم

 

خیلی کارا رو کردم اما تو رو ندیدم

 

برای دیدن تو رفتم تو باغ شعرا

 

سراغ فال حافظ ٬ دنبال شعر نیما

 

برای دیدن تو چه دردایی کشیدم

 

تبم رسید به خورشید ٬ تموم شدم ٬ بریدم

 

برای دیدن تو از خواب گل رو پروندم

 

چه شبها مثل مجنون تو دشت و صحرا موندم

 

برای دیدن تو چه قصه ها که داشتم

 

سر رو شونه ی رنج چه روزا که گذاشتم

 

برای دیدن تو قامت غصه خم شد

 

انگار که قحطی اومد  هر چی به جز تو کم شد

 

برای دیدن تو نیاز نبود بگردم

تو هرجا با من بودی پس تو رو پیدا کردم

نوشته شده در سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:اشعارمریم حیدرزاده,شعرنقره ی ماه وچیدم,ساعت 16:50 توسط هانیه| |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد


آخرين مطالب
» غضنفر
» داستان کوتاه و مفید
» غوداچیست؟
» نظرزوری
» دوست چینی
» سنگسار
» شعر طنز عشق دروغی Funny love poem
» خداوکیلی چه حسی پیدامی کردی اگه جای پدره بودی.....؟؟؟؟؟؟؟
» اعترافاته یه پسر(طنز)(نخونی کل عمرت برفناست!)
» باباگفتن بچه!
» نظرتون بگین
» بازهم خدااست
» گریه کردن
» چرانمی خواهم عاقل ترشوم؟
» فاصله گرفتن از....
» مسئله ی اصلی
» حقیقت
» ازدواج
» غمناک ترین لحظات زندگی
» دوستان واقعی

Design By : RoozGozar.com